
نام فایل : نهاد اجتماعي 24 ص
فرمت : .doc
تعداد صفحه/اسلاید : 22
حجم : 80 کیلوبایت
نهاد اجتماعي
نَهاد يا نهاد اجتماعي که در مواردي موسسه يا سازمان اجتماعي نيز ناميده شده است يکي از ساختارهاي اجتماعي است.
براي اجراي مديريت شهري و کشوري در شهرها و روستاها سازمانها و ارگانهاي گوناگون دولتي مستقر شدهاند. ادارات کل و نهادهاي مربوطه معمولاً در شهرهاي بزرگ يا مراکز استانها قرار دارند. تعداد اين نهادها در ايران به بيش از 130 عدد ميرسد. نهاد واژهاي عمومي دربرگيرند? اداره، ستاد، کميته، بنياد، سازمان، ارگان، تعاوني، نهضت، جمعيت، انجمن، سرپرستي، مرکز، کانون، آموزشگاه، وزارتخانه، شرکت، تشکل، موسسه، بنگاه و غيره است که کمابيش هرکدام تعريف خود را دارد و حوزه و قوانين کاري هر گونه از نهادها با هم مقداري تفاوت دارد.
نهاد اجتماعي را در يک معني به "الگوي رفتار منظم و بادوام و پيچيده که بهوسيله آن کنترل اجتماعي صورت ميگيرد "اطلاق گرديده است.
"دورکيم" تعريفي که از جامعهشناسي نموده آن را علم به نهادهاي اجتماعي ميداند مقصود ولي از نهاد اجتماعي مجموعهاي از اصول و مقررات است که در جامعه بنيان يافته و بر رفتار فرد ناظر است بطوريکه سرپيچي از آنها مشکل و گاهي غير مقدور است و در اين مورد نهاد را به همه عقايد و شيوههاي رفتاري اطلاق نموده است که اجتماع نهاد يا تاسسيس کرده است.
مارسل موس جامعه شناس فرانسوي که شاگرد دورکيم است در تعريف نهاد ميگويد: "نهاد اعمال و افکاري اجتماعي اند که فرد در بدو تولد آنها را در مقابل خود ساخته و پرداخته مييابد و انتقال اين اعمال و افکار غالباً از راه آموزش صورت ميگيرد "و بالاخره مالينوفسکي مردمشناسي انگليسي لهستاني الاصل نهاد اجتماعي را "اجزاء واقعي فرهنگ ميداندکه داراي حساس ملاحظهاي با دوام , عموميت و استقلال است ".
اگبرن و نيم کف نيز نهاد اجتماعي را به "مجموعهاي از پوششهاي اجتماعي اطلاق نمودهاند که ناظر بر هدف يا هدفها و کارکردهاي معيني بوده و کل يگانهاي را بوجود ميآورد"
بطور کلي با در نظر گرفتن ويژگيهاي نهاد اجتماعي , ميتوان آنها را "مجموعهاي از الگوهاي رفتار و اعمال و افکاري تلقي نمود که داراي هدف , کارکرد و ضرورت و عموميت و دوام بوده , خود را کم و بيش به فرد تحميل نموده و فرد پس از تولد آنها را ساخته و پرداخته در مقابل خود ميبيند "مثال مشخص اين تعريف خانواده است که تداوم جامعه انساني بدان بستگي داشته و تمام جوامع اعم از ابتدائي يا پيشرفته پاي بند اصول و مقررات آن بوده و در حفظ و باقي آن ميکوشند. افراد بدنيا ميآيند و از بين ميروند و در حاليکه نهادهاي نخستين اجتماعي مانند خانواده و دولت پابرجا بوده و در طول نسلهاي متمادي هدفهاي آشکاري را تعقيب ميکنند. نهادهاي نخستين اجتماعي از استمرار و دوام در طول تاريخ برخوردارند, چرا که به تدريج و آرام تغيير نموده و در مقابل جريانهاي مخالف مقاوم اند.
نگرش کلي
هر جامعهاي در ارتباط با بقا و رفع نيازهاي اجتماعي اساسي خود ، وظايف يا کارکردهاي مهمي بر عهده دارد. اعضاي جديد بايد متولد و تربيت شوند، ضروريات حياتي مردم بايد توليد و توزيع شوند، نظم اجتماعي بايد برقرار و محفوظ بماند، و مردم بايد احساس کنند که زندگي معنا و هدف دارد. ساختارها يا شيوههايي که وظايف اساسي فوق از طريق آنها عملي ميشوند، نهادهاي اجتماعي ناميده ميشوند.
کارکردهاي نهاد اجتماعي
نهادها ، کارکردها يا نقشهاي ويژهاي بر عهده دارند، يعني هر يک از آنها وظيفه و کار معيني براي جامعه انجام ميدهند و آنچه انجام ميدهند رابطهاي با آنچه مقرر است انجام دهند، دارد. کارکردهاي يک نهاد ، عموما ، يا آشکارند (
Manifest
) يا نهان (
Latent
). کارکردهاي آشکار قابل تشخيص و واضحاند و نهاد اساسا براي تحقق بخشيدن آنها موجوديت يافته است. کارکردهاي نهان ، غير عمدي و احتمالا غير قابل تشخيصاند و اگر قابل تشخيص هم باشند، امري فرعي تلقي ميشوند.
کارکردهاي نهان ممکن است مقاصد اصلي و کارکردهاي آشکار نهاد را تقويت کنند يا ربطي به آنها نداشته باشند، يا حتي به نتايجي کاملاً زيان بخش و مغاير با وظايف و عملکردهاي آن نهاد ، منجر شوند، مثلا ، کارکرد آشکار نهاد اقتصادي و مؤسسات وابسته آن ، توليد و توزيع کالاها ، خدمات و بهره وري است. کارکردهاي نهان آن ممکن است گسترش شهرنشيني ، دگرگون سازي زندگي خانوادگي ، رشد و گسترش اتحاديههاي صنفي و کارگري ، تغييرات و تحولات ديگر باشد.
کارگزار در نهادهاي اجتماعي
نهادهاي اجتماعي براي انجام دادن وظايف خود ، به مشارکت افراد انسان به عنوان کارگزار ، نيازمندند. ولي انسان در مقام کارگزار ، بايد طبق انتظارات نهادها عمل کند نه به ميل و اراده خود ، مثلا در نظام آموزش و پرورش ، شخصيت و رفتار معلمان ، در درجه اول ، از لحاظ نحوه ايفاي نقش معلمي ، يعني برآوردن انتظارات نظام آموزشي و رعايت موازين و مقررات آن ، مورد توجه قرار ميگيرد.
روابط متقابل در نهادهاي اجتماعي
نهادها در خلا عمل نميکنند، بلکه جزئي از کل جامعه و فرهنگ آن بوده با ساير نهادها ، روابط و کنشهاي متقابل دارند. فهم يک نهاد ، مستلزم مطالعه روابط آن با ساير اجزاي جامعه و فرهنگ است. دين ، حکومت ، اقتصاد ، آموزش و پرورش ، و خانواده ، پيوسته با يکديگر ، کنش و واکنش متقابل دارند، مثلاً شرايط اقتصادي معين ميکند که چه افرادي ميتوانند ازدواج کرده ، تشکيل خانواده دهند. ازدواج و ميزان زاد و ولد ، در افزايش تقاضاي مصرف مؤثرند.
ساختارهاي اجتماعي
هر نهادي ، داراي ساختار شخصي است. انجام پذيري وظايف يا کارکردهاي نهادها ، مستلزم پيشبيني تشکيلات رويهها و مقررات معيني است، مثلاً نهاد آموزش و پرورش ، ساختاري متشکل از سازمانها و مؤسسات گوناگون دارد که از طريق آن پاسخگوي نيازهاي آموزشي و پرورشي جامعه است. ساختار سازمان ، شبکهاي از اجزاي کوچکتر است که نقشها ناميده ميشوند. هر نقش ، وظايفي دارد و بين نقشهاي سازماني ، روابطي پيشبيني شده است.
قواعد و مقررات رفتاري در نهادهاي اجتماعي
نهادها براي انجام دادن کارکردهاي خود ، موازين و مقررات رفتاري ويژهاي وضع ميکنند. مقررات و انگارههاي رفتاري ، از لحاظ هدايت افرادي که وظايفي در مؤسسات نهادها عهدهدار ميشوند، اهميت دارند. پيروي از مقررات و رعايت شايسته آنها ممکن است موجب تشويق ، و تخطي از آنها موجب تنبيه شود. در هر حال ، مقررات ، فرد را ملزم خواهد ساخت که با نقش خود سازگار شده ، وظايف محوله را به درستي انجام دهد.
...
مبلغ قابل پرداخت 25,500 تومان