نام فایل : ايران ومعماي توسعه
فرمت : .DOC
تعداد صفحه/اسلاید : 17
حجم : 90 کیلوبایت
مقدمه
«إذاأتي عَلَيًَ يَوْمٌ لاأزْدادَفيهِ عِلْما" يُقربَّنيُ إلَي اللهِ تَعالي فَلا بورِك لِي فِي طُلُوعِ الشَّمْسِ ذلِكَ الْيَوْمَ.»
اگر روزي بر من بيايد و آن روز دانشي برآموخته ام افزون نگردد كه مرا به خدا نزديك سازد، طلوع خورشيد آن روز بر من خجسته مباد(پيامبر اعظم حضرت محمد مصطفي (ص)
پيشرفت و تحولات چشمگير در صحنه هاي علمي نظام مقدس جمهوري اسلامي و تحولات تحسين برانگيز و مؤثر در حوزه هاي مهمي همچون انرژي هسته اي ، نانو تكنولوژي و سلولهاي بنيادي حاصل تلاش جهاد گران عرصه هاي علمي و نتيجه تدابير خردمندانه و حكيمانه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري در طول سه دهه گذشته بوده است.
اگر پذيرفته باشيم كه ايران 1404 بايد كشوري توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي ، علمي وفن آوري در سطح منطقه با هويت اسلامي و انقلابي ، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بين الملل باشد آنگاه در مي يابيم پرداختن به پتانسيلهاي علمي در حوزه هاي مختلف براساس نگاهي جامع، علمي ، كارشناسانه و واقع بينانه مي تواند در تحقق سند چشم انداز به عنوان يك برنامه ملي توسعه محور نقش مؤثر و قابل توجهي داشته باشد.
هنگامي كه داراي چشم انداز مشترك به رويكرد نقش علم در انسجام ملي و توسعه كشور عزيزمان ايران باشيم، انگيزه اصلي ما به جاي مسأله مداري به فرصت مداري، نوع سيستمهاي اطلاعات از نگاه به عملكرد گذشته به سوي اهداف ، نوع تصميم گيريها از تاكتيكي به استراتژيكي و روش برآورد عملكردها از نتايج كوتاه مدت به سمت نتايج بلند مدت تغيير خواهد يافت.
با اين تغييرات نظام آموزشي ، برنامه ريزي و اجرايي كشور نظام جامع توسعه يافته اي خواهد بود كه با اركان : مؤلفه هاي اساسي مقاصد و اهداف ، پشتيباني(سخت افزار و نرم افزار)،مديريتي در حوزه هاي برنامه ريزي، سازماندهي ، هدايت ، سرپرستي، نظارت و كنترل ، اصول و مباني حاكم و تعاملات محيطي، بسترهاي لازم براي بكارگيري حوزه هاي مختلف علمي در عرصه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي فراهم شده و زمينه هاي تحقق ايران توسعه يافته با لحاظ اصول و ارزشهاي حاكم ساماندهي خواهد شد.
در مجموع براي ترسيم نقشه توسعه علمي كشور موارد ذيل ضروري مي نمايد:
- تبيين رابطه بين ارزش و دانش و طراحي متدولوژيهاي توليد دانش مبتني بر ارتباط منطقي و مستمر رشته هاي مختلف علمي .
- اعتلاي جنبش نرم افزاري و توليد دانش عجين شده با ارزشهاي اصيل اسلامي در حوزه هاي مختلف علوم.
- بازشناسي و تحليل موقعيت كنوني علوم و فناوري و زير ساختهاي توسعه علمي كشور با لحاظ امكانات و منابع در اختيار. .- تعيين حوزه هاي اولويت دار توسعه علوم و فناوري در كشور.
- برنامه ريزي راهبردي با نگاه توسعه درون زاوعدالت محور در رشته هاي مختلف علمي.
- شناسايي مجدد منابع علمي ، بازشناسي و تبيين و ترويج علوم در راستاي سند چشم انداز 20 ساله كشور.
آموزش و پرورش ایران و توسعه پایدار
آموزش و پروش مدرن و معاصر در ایران، به قدمتی تقریباً یکصد ساله، بخش معتنابهی از منابع این دوره از تاریخ کشورمان را به خود اختصاص داده است. علیرغم اینکه در این نظام یکی از اصیلترین و وسیعترین قشر فرهنگی تاریخ، یعنی معلمان، شرکت داشتهاند و همه نهادها، گروهها و آحاد جامعه به نوعی در تحقق اهداف آن مشارکت دارند، با این وجود اکنون با بغرنجترین مشکلات و چالشها مواجه میباشد، به گونهای که بسیاری از محققان و اندیشمندان جامعه، ریشه اغلب مشکلات، نابسامانیها، نارساییها و بحرانهای اجتماعی را در سیستم و فرایند آموزشی جستجو و معرفی میکنند.
گفته شده قریب 15 درصد بودجه کشور در آموزش و پرورش به مصرف میرسد و از این جهت شاید بیشترین سهم بودجه دولتی را ـ صرفنظر از گستره کمیآن ـ به خود اختصاص داده است. با این وجود، برغم زحمات فراوان و بیشایبه قاطبه معلمان، که به استناد قراین موجود و نظرسنجیها، در مقایسه با کارمندان سایر سازمانها و نهادهای دولتی، بیشترین کار مفید را به انجام میرسانند، میزان کارآمدی و اثربخشی آن به سبب نارضایتی عمومیاز کیفیت خروجیهای آن، پیوسته معروض توجه و انتقاد بسیاری از ناظران و صاحبنظران واقع شده است. به زعم منتقدان، نظام فعلی آموزش و پرورش پاسخگوی خیل عظیم مطالبات، نیازها و انتظارات جامعه نیست و نیازمند اصلاحات جدی و اساسی است و استدلال میکنند که با رویکردهای منسوخ و متصلب کنونی و بدون توجه به نیازها و تقاضاهای اجتماعی و محیطی (ملی و فراملی) روزافزون، نمیتوان از نهاد مزبور خواست رسالت و کارکردهای اساسی خود را اجرا کند.
نیز، استدلال شده اگر قرار است جامعه در حال گذار ایران به سلامت از گردنههای صعبالعبور تغییرات اجتماعی گذر کند، شایسته است که نظام آموزش و پرورش صرفنظر از تأخیرهایی که تاکنون در ورود به عرصه مهندسی اجتماعی داشته است،مسئولیت و سهم بیشتری در قبال جامعه بر عهده گیرد و نقش جدیتری را در خروج از بنبست کنونی و نیل به جامعه مطلوب ایفا نماید.
این مهم میسر نمیشود مگر اینکه نظام آموزش و پرورش ما، ضمن کسبِ وزن، شأن و جایگاه شایسته و واقعی خود در نظام و سلسله مراتب اجتماعی و سازمانی کشور، ابتدا بتواند خود را از قید و بندها و مشکلات بیشماری که با آن دست و پنجه نرم میکند رها سازد و به منزله بازوی روشنفکری جامعه، زمینههای شکلگیری آموزش و پرورشی انسانگرا، رهاییبخش و مقوم توسعه همه جانبه و درونزا را فراهم آورد و در پرتوشناسایی، تحلیل و طبقهبندی اهم چالشهای موجود، و همگام با تحولات جهانی، چشمانداز مناسبی را برای خود و جامعه فراهم نموده، تا به نوبه خود، گره از راز فروبسته توسعهنیافتگی ایران بگشاید.
ایران و معمای توسعه
اکنون قریب به نیم قرن ـ تقریباً همگام با ژاپن ـ از گام نهادن ایران در مسیر برنامهریزی جهت نیل به توسعه همه جانبه و پایدار میگذرد و در این راه منابع بیشماری صرف شده است. ظاهراً آرمان اولیه محمدرضا شاه پهلوی نیل به مرتبت اقتصادی و صنعتی کشورهای پیشرفته ای چون امریکا و آلمان بود، لیکن بزودی دریافت که تحقق این آرزوی بلند پروازانه مستلزم تمهیدات و مقدمات فرهنگی – اجتماعی دراز آهنگی است که فقط در خلال یک فرایند طولانی تاریخی وصال میدهد – و عجالتاً ایران فاقد پتانسیل و آمادگی لازم برای آن است؛ لذا، اندکی بعد، ژاپن به الگوی توسعه ایران بدل شد اما آن نیز به عللی که خارج از حوصله این نوشتار است ، ره بجایی نبرد و اکنون همگان میدانیم که چگونه امواج انقلاب سال 57، بساط تجدد و شبه مدرنیسم ناقص و سطحی خاندان پهلوی را در نوردید.
پس از پیروزی انقلاب و تثبیت تدریجی حاکمیت سیاسی بر آمده از آن و آغاز مجدد سنت برنامه ریزی، ظاهراً، گفته و ناگفته، کشورهایی چون مالزی، اندونزی، کره و ... به الگوی توسعه ما بدل شدند، اما به رغم گذشت یک ربع قرن از پیروزی انقلاب هنوز مراد حاصل نگردیده است و گویا پیوسته راه را گم و از هدف دور افتاده ایم ، چندانکه به تعبیر یکی از ژاپنیها اکنون «در توسعه نیافتگی بسی توسعهیافته»ایم.
براستی مشکل ما چیست؟ و چرا بهرغم اینهمه تلاش و صرف منابع – گویا با ابتلا به نفرین ابدی خدایان، همچنان گرفتار سرنوشت سیزیف- پیوسته مشغول طی کردن یک سیکل معیوب و عقیم هستیم؟!
هم اکنون ایرانیان، بهرغم استظهار به یک عقبه و پشتوانه عظیم و غنی تاریخی – فرهنگی، و با وجود برخورداری از منابع سرشار طبیعی، به تعبیر زنده یاد دکتر عظیمی، به عنوان کارگر، کارمند، مدیر، معلم و ... شب و روز کار میکنند و جان میکنند، اما حاصل آن تولید سرانه ای قریب 1500 دلار ( در قبال در آمد سرانه قریب 000/40 دلاری کشورهای فاقد منابع طبیعی همچون سوئیس و ژاپن) میباشد. اگر توسعه را به یک تعبیر افزایش قابلیت و توان یک جامعه در بهره وری ازظرفیتهای تاریخی، اجتماعی، انسانی، اقتصادی و طبیعی خود بدانیم، این بدان معناست که جامعه ما تا بحال فقط توانسته از 5 درصد ظرفیت خود بهره برداری کند!
ریشه این فاجعه کجاست؟ و با توجه به نیم قرن سابقه و تجربه برنامه ریزی توسعه، پاشنه آشیل و حلقه مفقوده و معیوبه برنامههای ما چیست؟
...
مبلغ قابل پرداخت 26,200 تومان