نام فایل : حکمراني خوب
فرمت : .doc
تعداد صفحه/اسلاید : 2
حجم : 373 کیلوبایت
حکمراني خوب
مفهومي نو
در مديريت دولتي
مهدي صانعي
چكيده
در ساليان اخير، حکمراني (حاکميت) تبديل به موضوعي داغ در مديريت بخش دولتي شده است و اين بهواسط? نقش مهمي است که حکمراني در تعيين سلامت اجتماع ايفا مي كند. بدين جهت است که دبير کل سابق سازمان ملل، کوفي عنان ابراز مي دارد: حکمراني خوب، احتمالا" مهمترين عامل در ريشه کن کردن فقر و عامل رشد و توسعه است. در اوايل ده? 1980، کمبود بودجه، انگيز? مهم انجام اصلاحات دولتي در بسياري از نقاط جهان بود، كه اين کمبود بودجه ناشي از فشارهاي بينالمللي، (مثل بانک جهاني) و يا ناشي از خود دولتهاي ملي بود. از آن زمان تاکنون، بسياري از دولتهاي ملي وضعيت بودجهاي مناسبتري پيدا کرده اند. هر چند که هنوز نياز است ارائ? خدمات بطور اقتصادي و کارآمد مديريت شود، با اينحال وجود انگيز? مالي براي انجام اصلاحات مديريتي، ضعيفتر شده است. در حال حاضر، چالشهاي ديگري بروز كرده و انگيزهاي براي انجام اصلاحات شده اند. يکي از اين چالشها، نحوه ايجاد و شکل دهي حکمراني خوب است .مقاله حاضر در پي شناسايي چارچوب و مفاهيم مرتبط با حکمراني است.
مقدمه
از زمان زايش و استقلال رشته مديريت دولتي از رشته هاي با پيشينه طولاني تري چون حقوق و علوم سياسي، نظريات مختلفي جهت نحوه اداره و مديريت بخش دولتي و فراهم آوردن رفاه بيشتر براي شهروندان از سوي انديشمندان ارائه شده است که در چارچوب پارادايم هاي زمان خود، به اظهار نظر و ارائه راه حل پرداخته اند. پارادايم عبارت است از " يک شيوه ديدن جهان" که ميان گروهي از انديشمندان که در يک جامعه علمي بسر مي برند، داراي زبان مفهومي يکساني بوده و نسبت به افراد بيرون از اين جامعه که داراي يک حالت سياسي دفاعي هستند، مشترک است.(وارث،1380). يکي از شناخته شده ترين اين پارادايمها ، پارادايم " مديريت دولتي سنتي (
PA
)" يا همان
Public Administration
است که بوروکراسي وبر جزء لاينفک آن بهشمار مي آيد. اين پارادايم يا جريان فکري تا اوايل دهه 1980 ، پارادايم مطرح در حوزه مديريت بخش دولتي بود. اما با ظاهر شدن ابعاد منفي و نقاط ضعف آن، در همين سالها در کشورهاي انگليس و آمريکا، پارادايم ديگري بهنام مديريت دولتي نوين، تولد خود را اعلام داشت و "خصوصي سازي و پيمانکاري" را شعار اصلي خود قرار داد. اما وعده و عيدهاي اين جريان فکري نيز در بسياري از کشورها حتي در کشورهاي مبدع آن، سرابي بيش نبود و بزودي مشخص شدند اين پارادايم نيز قادر نيست خير ورفاه مناسب و عادلانهاي براي شهروندان فراهم سازد. پس بشر مجددا در جستجوي پارادايم هاي ديگري برآمد. ظهور " خدمات عمومي نوين " (
New Public Services
) و حکمراني خوب از جمله آنهاست. ( البته اگر بتوان با توجه به تعريف پارادايم، آنها را پارادايم ناميد). در ادامه، با توجه به کمتر شناخته بودن مديريت دولتي نوين، توضيح مختصري درباره آن ارائه مي شود و سپس به مبحث اصلي خود يعني حکمراني خوب باز خواهيم گشت.
واژ? مديريت دولتي نوين (
NPM
) اولين بار توسط لوئيس گان و کريستوفر هود در اواسط دهه 1980 مطرح شد. مديريت دولتي نوين در رکود اقتصادي زاده شد. از آن زمان تاکنون، نقش مديريت دولتي نوين در بخش دولتي تغييرات چشمگيري يافته است. رويکرد هاي ناپخته اتخاذ شده به سمت مديريت دولتي نوين در اواخر دهه 1980و دهه 1990، که بر خصوصي سازي، بازارهاي داخلي، مناقصه رقابتي، شاخصهاي عملکردي در سطح سازمان و تشويق عملکرد تأ کيد داشتند، خصوصا" در کشورهايي که اين رويکردها را خيلي مشتاقانه و مصرانه استفاده ميكردند- نظير انگلستان و نيوزلند - بزودي از جريان اصلي خود خارج شدند. با اينحال مديريت دولتي نوين ، موفقيتهاي چندي را در برخي کشورهاي انگلوساکسون بدست آورد. در حال حاضر در بخشهاي مختلف جهان اشکال مختلفي از مديريت عملکرد، اقتصادهاي ترکيبي و ساختارهاي غيرمتمرکز مديريتي ديده مي شود و سبب بهبود تشکيلات دولت و سيستم هاي ارائه خدمات دولتي در اين دسته از کشورها شده است. با اينحال در همان زمان، نگراني جديدي دربار? حکمراني در جهان غرب شکل گرفت. در بخش خصوصي، اين نگراني برخاسته از تاراج محيط، فساد، سوء استفاده از قدرت انحصاري و حقوق هاي بالاي پرداختي به مديران اجرايي و اعضاي هيئت مديره و در بخش دولتي، اين نگراني برخاسته از شناسايي و کشف فساد و فعاليتهاي غيراخلاقي بود. در واقع، دولتها به اين واقعيت تلخ آگاهي يافتند که آنها در معرض از دست دادن همان اندک مشروعيت باقي مانده خود هستند، زيرا شهروندان، بطور چشمگيري اعتماد خود را نسبت به دولت در مفهوم عام و مقامات دولتي در مفهوم خاص از دست داده بودند.
تعريف حکمراني
حکمراني را ميتوان "نفوذ هدايت شده در فرايند هاي اجتماعي" تعريف کرد كه مکانيسم هاي مختلفي در آن درگير هستند، برخي از اين مکانيسم ها بسيار پيچيده اند و فقط از بازيگران بخش دولتي سرچشمه نمي گيرند. پس جاي تعجب نيست که واژ? حکمراني تبديل به يک شعار در ساليان اخير شده و در محيط هاي مختلفي مورد استفاده قرار گرفته است.
ارائه تعريفي از حکمراني، چالشي، ظريف و پيچيده است. بهنظر مي رسد اگر بخواهيم با مفهوم حکمراني بخوبي آشنا شويم بايد بفهميم که حکمراني، چيست. حکمراني مشابه دولت نيست. حکمراني موضوعي است دربار? نحو? تعامل دولتها و ساير سازمانهاي اجتماعي با يکديگر، نحو? ارتباط اينها با شهروندان و نحو? اتخاذ تصميمات در جهاني پيچيده. حکمراني فرايندي است که از آن طريق جوامع يا سازمانها تصميمات مهم خود را اتخاذ و مشخص مي كنند چه کساني در اين فرايند درگير شوند و چگونه وظيفه خود را به انجام برسانند. سيستم حکمراني، چارچوبي است که فرايند متکي بر آن است. بدين معني که مجموعه اي از توافقات، رويه ها، قرارداد ها و سياستها مشخص ميكنند که قدرت در دست چه کسي باشد، تصميمات چگونه اتخاذ کردند و وظايف چگونه انجام و ادا ميشود.
مفهوم حکمراني را مي توان در سطوح مختلفي چون سطح جهاني، ملي، سازماني و جوامع محلي مورد استفاده قرار داد. چهار بخش اصلي جامعه که مي توانند هر يک به نوبه خود در انجام امور انجام وظيفه كنند، عبارتند از: کسب و کار، مؤسسات جامعه مدني(شامل سازمانهاي داوطلب و بخش غير انتفاعي)، دولت و رسانه.
اين بخشها با يکديگر تداخل دارند. انداز? هر يک از اين بخشها ممکن است در کشورهاي مختلف، متفاوت باشد. مثلا" در کشوري ممکن است بخش نظامي و يا يک حزب سياسي، بخش اعظم فضا را اشغال کرده باشد. در اين شرايط نقش دولت کم رنگتر خواهد بود. در بسياري از کشورها، قدرت در سطح مرزهاي اين بخشها توزيع ميشود. در بعضي کشورها انداز? بخش خصوصي در حال گسترش بوده و برخي از وظايف دولت به کسب و کارهاي خصوصي سپرده شده است.
بسياري از صاحبنظران حکمراني معتقدند که اين واژه مرتبط با اتخاذ تصميماتي دربار? جهت و هدايت است. يکي از تعارف ارائه شده در خصوص حکمراني آنرا بدين صورت تعريف ميكند: حکمراني، هنر هدايت جوامع و سازمانهاست. اينکه واژ? هدايت کردن واژ? مناسبي هست يا نه، پاسخ مناسبي وجود ندارد. اما اين نکته مشخص است که حکمراني شامل تعاملات بين ساختارها، فرايند ها و سنتهايي مي شود که نحو? اعمال قدرت، نحو? اتخاذ تصميمات و نحو? اظهار نظر شهروندان و ساير ذي نفعان را مشخص مي كند. اساسا" حکمراني دربار? قدرت، روابط و پاسخگويي است؛ چه کسي صاحب نفوذ است، چه کسي تصميم مي گيرد و تصميم گيران چگونه پاسخگو باقي مي مانند.
لوئيس فرچه ديدگاهي دربار? حکمراني دولتي ارائه كرده و معتقد است که حکمراني فرايندي است که از آن طريق مؤسسات، کسب و کارها و گروههاي شهروندي، علائق خود را بيان ميكنند، درباره حقوق و تعهدات خود را اعمال نظر كرده و تفاوتهاي خود را تعديل مي كنند.
يکي ديگر از تعاريف حکمراني عبارت است از: وضع فرايندها، ساختارها و مقررات رسمي و غيررسمي که به تعريف روشهايي مي پردازند که بدان وسيله افراد و سازمانها مي توانند بر تصميماتي که بر رفاه و کيفيت زندگي آنها تأ ثير مي گذارند، اعمال قدرت كنند.
...
مبلغ قابل پرداخت 26,500 تومان