نام فایل : عصر و دوران ما

فرمت : .doc

تعداد صفحه/اسلاید : 2

حجم : 36 کیلوبایت

عصر و دوران ما، عصر قدرت يابى مسلمانان معرفى شده است. نامى كه برخى از متفكران بر هزاره سوم نهاده اند تحت عنوان«قرن مسلمانان» هر روز كه مى گذرد اعتبار و درستى خود را بيشتر نمايان مى سازد. ۱۹ سال پس از فروپاشى شوروى و ۷ سال پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، دو رويدادى كه جهان پيرامون ما را دگرگون كردند، در همه محافل سياسى سخن مسلمانان يا حكايت كشمكش ها و حوادث سرزمين هاى جهان اسلام جارى است. هنوز نظر سنجى ها و برآوردهاى مراكز تحقيقى مى گويد كه بيشترين سهم خبرها و گزارش هاى رسانه هاى مغرب زمين را مسائل كشورهاى اسلامى تشكيل مى دهد. و پرواضح است كه ايران در مركز و مصدر مسائل جهان اسلام قرار دارد. آميختگى و پيوند نام ايران با موج اسلام خواهى آن چنان است كه دنياى رسانه و ديپلماسى در هر مواجهه خويش با جريان هاى اسلامى گوشه نگاهى به ايران دارد.
از ديد دنياى غرب امروز، ايران زادگاه جنبش نوين اسلام خواهى به حساب مى آيد و اغلب گروه ها و نيروهايى كه پرچم احياى مذهب يا استقرار نظامات دينى را در دست گرفته اند به طور ملموس و يا نامحسوس از منشأ فكرى انقلاب ايران و تفكرات بنيانگذار اين نهضت الهام گرفته اند.
بنابراين موقعيت ما مسلمانان در اين عصر و دوران، موقعيتى كاملاً استثنايى است. شرايطى كه آحاد ايرانيان همچون ساير مسلمانان با آن روبه رو هستند با هيچ كشور و ملتى قابل قياس نيست. اين دوران وظايف وتكاليف تازه اى بر دوش تابعان دين ابراهيم حنيف قرار مى دهد. آفت ها وتهديدات تازه اى گريبان جوامع اسلامى را گرفته است. به نظر مى آيد كه مراقبت حريم مذهب يا آنچه كه «اقتدار و عزت مسلمانى» مى خوانيم به تدارك ها و تمهيدات تازه اى نيازمند است. شايد شرط نخست موفقيت در اين ميدان اين باشد كه آحاد شهروندان مسلمان و ايرانى شناختى دقيق از موقعيت سياسى خويش در جهان امروز و آسيب هاى پيش رو داشته باشند. به عبارتى لازمه گذار موفق از گرداب تهديد ها و مشكلات امروز اين است كه براى پرسش هاى مهمى كه در اين راستا مطرح است پاسخى دقيق يافت شود. پرسش هايى از اين دست كه جدى ترين خطرها و تهديدات عليه كيان اعتقادى مسلمانان چيست واز كدام روش ها و ابزارها مى توان براى دفع اين موج تهديد ها و آسيب ها بهره گرفت نيروهاى رقيب يا مخالف مسلمانان از نقطه ضعف هايى براى پيشبرد طرح هاى تهاجمى خويش بهره مى گيرند اكنون و در عصر پويايى اسلامى چه ضعف هايى دامنگير دولت هاى اسلامى است شايد براى ملموس تر شدن اين بحث يادآورى چند نمونه از اتفاقات دنياى اسلام لازم باشد. اولين و تازه ترين حادثه به ماجراى ترويج دوباره كاريكاتورهاى موهن عليه پيامبر عظيم الشأنمان ( ص) در كشور اروپايى دانمارك برمى گردد. حادثه اى كه همه ما گمان مى كرديم فيصله يافته و تكرار نخواهد شد اما انتشار دوباره اين ورق پاره هاى زشت واقعيت هاى جديدى را براى آحاد شهروندان مسلمان در ايران و خاورميانه روشن ساخت از جمله اينكه جريان اسلام ستيزى هنوز در اروپا و غرب عقب ننشسته است و به محض اين كه فضا را مساعد ببيند تاخت و تاز دوباره خويش را عليه مرزهاى عقيدتى مسلمانان از سر خواهد گرفت.
و صد البته كه اين نيروى مهاجم از ضعف و مماشات دولت هاى اسلامى بيشترين بهره را براى ادامه نقشه هاى خويش مى برد. اتفاق دوم در نطق اخير سراسقف نامدار انگليس، روان ويليامز رقم خورد. او كه به عنوان چهره اى انديشمند در محافل دانشگاهى و رسانه اى غرب مطرح است شايد اولين رجل مسيحى بود كه از لندن به عنوان مركز جهان سرمايه دارى خواست تا قوانين اسلامى را به رسميت بشناسد. سخن كشيش ويليامز تلاطمى در فضاى سياسى غرب افكند. گفته هاى او از يك سو مهر تأييد تاريخى بر نفوذ عميق اسلام و مسلمانان در مغرب زمين بود واز طرف ديگر بايكوت وتحريم نظريه او از جانب طيف وسيعى از دولت ها و احزاب متعصب اروپا وآمريكا روشن ساخت كه نظرات آزادى خواهانه و مستقل با چه موانعى روبرو هستند. اتفاق سوم كه شايد شكلى متفاوت از دو رويداد نخست دارد در نقطه تلاقى مرز مصر و فلسطين «گذرگاه رفح» رخ نمود. حادثه شكستن ديوار محاصره غزه توسط بيش از يك ميليون فلسطينى ساكن اين سرزمين كه مدت ها است با بى غذايى و مرگ دست و پنجه نرم مى كنند. اتفاق اخير غزه نيز هم نشانى از حماسه داشت كه در آن جوانان فلسطينى در تصميمى تاريخى همه تدابير نظامى رژيم صهيونيستى و متحدان آن را در هم ريختند، هم اين كه اين حادثه افكار عمومى جهان را با واقعيات تازه اى از غائله ۶۰ ساله جهان اسلام (فلسطين) آشنا ساخت.
اين رويدادهاى سه گانه را بازگو كرديم از اين جهت كه حاوى درس هاى مشترك هستند و هر كدام زاويه اى از نقاط ضعف دولت هاى اسلامى را آشكار ساختند. عجيب ترين مسئله در فرداى انتشار كاريكاتورهاى موهن، نطق كشيش ويليامز و شكستن حصر غزه، سكوت توأم با مماشاتى است كه برخى دولت هاى اسلامى پيش مى گيرند. در حالى كه همه محافل جهانى اين وقايع را به عنوان سه نماد رويارويى جبهه صهيونيسم و صليبيون متعصب با مسلمانان تعقيب مى كنند اغلب مراكز قدرت عربى به سادگى چشم بر اين تحولات بستند.
 
* ريشه هاى يك رويارويى
در اين كه چه انديشه هايى موجب شد كه جهان اسلام دستخوش اين همه نزاع وكشمكش شود و علت اين همه تضاد و ستيز با مسلمانان را كجا بايد جست وجو كرد سؤالى است كه شايد بيش از دو دهه است كه ذهن همه متفكران و صاحبنظران در شرق وغرب به آن مشغول شده است. همچنان كه برخى منشأ آن را واقعه ۱۱ سپتامبر خوانده و تأكيد مى كنند كه اين حادثه با دو جنگى كه در سرزمين هاى اسلامى برافروخت جهان اسلام را در مسير مبارزه اى بى انتها با آمريكا و شركاى آن قرار داد. يا آن كه عده اى ديگر پديده اى به نام برخورد تمدن ها را سرچشمه اين نزاع مى دانند و بر اين باورند كه پشت اين درگيرى هايى كه در اقصى نقاط جهان ميان جبهه مسلمانان ودولت هاى غربى جريان دارد نوعى رقابت و مبارزه جويى تمدن هاى شناخته شده جهان بويژه دو تمدن اسلام و مسيحيت براى اثبات برترى بر جهان جريان دارد. اين عده در تأييد ديدگاه خويش به گفته هاى بوش در فرداى ۱۱ سپتامبرو تأليفات انديشمند آتشين مزاج آمريكايى، ساموئل هانتينگتون استناد مى كنند كه هر دو به نحوى نويد شروع نبرد جديد صليبى عليه مسلمانان را داده اند.
اما واقعيت اين است استارت مقابله با جريان هاى اسلامى يك دهه پيشتر از آنكه بوش در اتاق فرمان كاخ سفيد بيانيه دوجنگ عراق وافغانستان را امضا كند يا كتاب جنگ تمدن هاى هانتينگتون روانه بازار شود زده شده بود.
اين رويارويى درست از سپيده دم تولد جهان پس از جنگ سرد آغاز شد، يعنى از آن هنگام كه حريف بزرگ سرمايه دارى، سوسياليسم فروپاشيد واسلام به عنوان تنها ايدئولوژى جايگزين و آلترناتيو عرض اندام كرد. به باور اغلب متفكران سياسى، هيچ اتفاقى به اندازه خلأ ايدئولوژى چپ و حركتى كه براى پركردن اين خلأ با خروش مسلمانان آغاز شد غرب را نگران نساخت. بنابراين اسلام امروز در چشم عموم سياستمداران غرب يك رقيب است، رقيبى كه همه اميدهاى آنان براى جهانى سازى انديشه ليبراليسم را ناكام نهاده است. در اين وضعيت هر جنبش تازه اسلامى كه جوانه بزند در نگاه دولت هاى غربى تهديدى تازه براى حيات مكتب فكرى آنها محسوب خواهد شد. درست از همينجاست كه پديده «اسلام هراسى» در محافل ديپلماسى و رسانه اى غرب پديدار مى شود.
تصور «اسلام هراسى» مصدر و سرچشمه همه سياست هاى سازمان يافته اى است كه امروز براى منكوب كردن مسلمانان جريان دارد. سيل كمك هايى كه دولتها و محافل غرب سخاوتمندانه تقديم رژيم اسرائيل مى كنند از اين انديشه نشأت مى گيرد كه غرب مى پندارد كه قويترين بازوهاى رشد اسلام گرايى در مرزهاى فلسطين و لبنان جريان دارد و موفقيت دو جنبش پرآوازه اسلامى يعنى حزب الله و حماس خون تازه اى در كالبد كشورهاى عربى و اسلامى دميده است. كارناوال مبارزه اى كه بوش هشت سال است با عنوان تعقيب تروريسم والقاعده به راه انداخته است اين هدف را دنبال مى كند كه با مترادف قراردادن تروريسم و اسلام چهره اين دين را در نظر خيل مشتاقان آن مخدوش كند و بالاخره اگر در سال ۲۰۰۸ كتاب آيات شيطانى و كاريكاتورهاى موهن دانماركى همچنان روانه بازار نشر مى شوند ازآن روست كه همه نظر سنجى هاى مؤسسات غرب مسيحى گواهى مى دهند كه حضرت محمد(ص) و قرآن كريم در ميان اديان و مذاهب محبوبترين نام ها و كتاب ها شناخته شده اند.
 
* كدام راه و روش ها كارساز است
اكنون كه بيش از دو دهه از رويارويى سازمان يافته جهان غرب و اسلام مى گذرد، متفكران مسلمان روش هاى بسيارى را در اين ميدان مبارزه آزموده اند. هنوز اين بحث كه در برابر موج برخوردها و تهاجمات غرب چه بايد كرد مسئله اصلى جهان اسلام است. بى گمان تصميمگيران و نخبگان ايران به دليل آن كه كشورما آماج اصلى اين هجمه سياسى - فكرى است بيش از همه رسالت چاره جويى براى مسائل را دارند.
آنچه روشن است دروهله نخست بايد به تحكيم مبانى انقلاب و تفكر امام راحل تلاش كرد يعنى همان چيزى كه چاشنى موج بيدارى اسلامى واقع شده است. حضرت امام(ره) به وضوح يك نقشه راه براى حاكميت اسلام ارائه كرده است، توسعه و تثبيت اين ميراث فكرى نيازمند دو حركت جدى است: نخست اين كه بايد مراقب بود كه در تفسيرها و تحليل ها اين عناصر و اصول فكرى بنيانگذار نهضت دستخوش تحريف و تأويل نشود و دوم اين كه با نگاهى هوشيارانه مى بايست براى پياده كردن اين انديشه ها در رفتار كارگزاران جامعه اعم از مسئولان سياست داخلى و خارجى اهتمام ورزيد.
مسئله ديگرى كه موقعيت انقلاب اسلامى و موج نوين اسلام گرايى را تهديد مى كند نحله ها و فرقه هاى مجهول الهويه اى است كه به صورت نيروى موازى در جهان اسلام سر برآورده اند. اين فرقه ها كه اغلبشان از دامن سلفيون برخاسته اند دستور كار اصلى خويش را سوار شدن برموج اسلام خواهى قرار داده اند. ضربه اى كه از ناحيه اين جريان بويژه در ۷ سال پس از ۱۱ سپتامبر برپيكره اسلام وارد شد كمتر از زخم حملات بوش و آمريكا نبود. در اين وضعيت ارائه تصوير شفاف از اسلام و اصول جهادى آن لازم است تا منطق نيرومند اين مذهب در مبارزه با جريان سلطه از مدعيات سلفيون القاعده تفكيك شود. و اين امر، امروز رسالت مهم و آنى آحاد نخبگان ايرانى است.