نام فایل : رفتار ائمه در برارب خلفاي جور
فرمت : .doc
تعداد صفحه/اسلاید : 8
حجم : 73 کیلوبایت
سيره ائمه معصومين(ع) در برابر حكومتهاى هم عصر خويش نشان مىدهد كه آنانازهر وسيلهاى براى مبارزه با آنها استفاده مىكردهاند، هر چند كه در زمانهاىمختلف،شيوه مبارزه ايشان متفاوت بوده است. شيوه مبارزه ائمه(ع) را مىتوان به دو دسته مستقيم و غير مستقيم تقسيم كرد. در مبارزه مستقيم، به روشنگرى صريح درباره ماهيت حكومتهاى وقت و حتى در مواردى به براندازى آنها اقدام مىكردند. مبارزه غير مستقيم آنان استفاده از هر روشى بود كه غير مستقيم، به نفى مشروعيت و تضعيف حكومتها منجر شود.
بررسى اين دو روش مبارزه مىتواند روشن سازد كه مبارزه آنان با حكومتها بر چه مبنا و اساسى بوده است و آيا صرفاً به اين علت بوده است كه اين حكومتها در روش خويش عادلانه رفتار نمىكردند يا غير از اين، علل ديگرى نيز دخالت داشت كه ماهيت آنها را ظالمانه مىساخت، به گونهاى كه هرگز اصلاحپذير نبودند. پيش از پرداختن به اصل مبحث، گفتنى است كه ائمه(ع) از يك اصل پنهان كارى، به نام تقيه، در برابر حكومتهاى وقت استفاده و اصحاب خويش را به رعايت آن سفارش مىكردند. در بحثهاى پيشين گذشت كه حضرت على(ع) براى حفظ جان خويش از همين روش استفاده مىكرد، امام حسين(ع)
اصحاب خويش را به كتمان و مخفى كارى توصيه مىكرد و امام باقر(ع) نيز به ابابصير توصيه مىكند كه در جامعهاى كه حكومت آن در دست افراد ناحق و هوس باز است، در ظاهر، هم چون ديگران و در باطن، مخالف آنان عمل كنيد:
«خالطوهم بالبرانية و خالفوهم بالجوانية اذا كانت الامرة صبيانيه»
[1]
توجه به اين نكته درباره تقيه، لازم است كه تقيه يك ضرورت است و امرى مستمر و دائم محسوب نمىشود. بنابراين، ممكن است امرى در يك زمان، جزء موارد تقيه باشد و در زمان ديگر نباشد. از اين رو، ائمه(ع) در مواردى هم كارى با حكومتها را براى اصحاب خويش مجاز مىدانستند و در مواردى آنان را از آن بر حذر مىداشتند. همين طور گاهى حفظ سرّ امامت خويش را خواستار مىشدند؛ ولى در موارد ديگر، آشكارا به تبيين آن مىپرداختند بدين ترتيب، موارد تقيه در زمانها و مكانهاى مختلف، متفاوت مىشود و بدين علت است كه در روايت، تشخيص مورد آن را برعهده اشخاص گذاشتهاند كه چه امرى بايد پنهان بماند و چه امرى نه.
1. مبارزه مستقيم
همان طور كه گذشت، سيره ائمه(ع) درمبارزه مستقيم با حكومتها به دو شكل متجلى شده است:
1.
قيام و مبارزه مسلحانه براى براندازى حكومت. اين روش مبارزه را در سيره امام على و امام حسن(ع) در براندازى حكومت معاويه بررسى كرديم و حتى از تصميم حضرت على براى براندازى حكومت عثمان سخن گفتيم. هم چنين آن را در سيره امام حسين(ع) مشاهده مىكنيم كه درباره آن بحث خواهيم كرد.
2.
تبيين و روشنگرى درباره ماهيت حكومتها در جهت نفى مشروعيت و پشتوانه اجتماعى ومعنوى آنها.
اينك بحث درباره مبارزه ائمه(ع) با حكومتها را در قالب اين دو روش ادامه مىدهيم.
قيام حسينى، تكميل كننده هدف امام على(ع)
در گفتار پيشين بيان شد كه مبارزه بدون انعطاف حضرت على(ع) عليه معاويه، در حقيقت، مبارزه با سيره عملى حكومتى بود كه پس از رسول خدا (ص) تحقق يافته و ثمرهاى هم چون معاويه را به بار آورده بود و آن حضرت براى اين كه نشان دهد اين سيره را هرگز به رسميت نمىشناسد، يك لحظه نيز در برابر معاويه كوتاه نيامد و او را تأييد نكرد. پس از ايشان امام حسن(ع) كار نيمهتمام پدر را پىگيرى كرد؛ ولى شرايط، همچون زمان پدر، توفيق تكميل اين هدف را به ايشان نداد.
پس از شهادت امام حسن(ع) و حتى پيش از آن، چشمهاى گروهى از شيعيان، كه از اوضاع جامعه خشنود نبودند، به سوى امام حسين(ع) دوخته شده بود تا او را به قيام عليه معاويه وا دارند؛ ولى از آن جا كه سيره ائمه(ع) در شرايط يك سان، به يك سنوال است، آن حضرت نيز در هر دو زمان، شيعيان را به صبر و تقيه سفارش كرد و آنان را آگاه ساخت كه تا معاويه زنده است، قيام و مبارزه امكان ندارد و به مقصود نمىرسد؛
اما اقدامات آن حضرت پيش از مرگ معاويه و پس از آن نگرش و هدف آن امام، از قيام و حكومت جامعهاسلامى را روشن مىكند و نشان مىدهد كه قيام ايشان تكميل كننده هدف حضرت على(ع) و هم سو با آن است.
اولين اقدام آشكار آن حضرت، موضعگيرى سخت در برابر جانشينى يزيد بود. معاويه براى زمينه سازى بيعت براى يزيد، نامههايى به بزرگان مدينه نوشت و از آنان خواست كه در اين امر، فتنه ايجاد نكنند و با يزيد بيعت كنند. امام حسين(ع) در پاسخ اين نامه يادآور شد كه بزرگترين فتنه، حكومت معاويه است و هيچ عملى نزد ايشان با فضيلتتر از جهاد عليه او نيست.
[1]
پس از اين نامه نگارى، خود معاويه به مدينه آمد تا به طور حضورى از مردم مدينه براى يزيد بيعت بگيرد و بزرگان اين شهر را بترساند و كار خلافت براى يزيد را به سرانجام برساند. او در سخنرانى عمومى خويش ضمن توصيف و تمجيد از رسول خدا (ص) سعى كرد با تثبيت خلافت عمر، ابوبكر وعثمان و زير سؤال بردن خلافت حضرت على و امام حسن(ع) و
تمسك به مقدم شدن عمرو عاص بر اصحاب رسول خدا در غزوه ذات السلاسل، به تحكيم جانشينى يزيد بپردازد. در اين زمان، امام حسين(ع) در پاسخ به معاويه، ضمن بيان ضلالت و گمراهى او، حتى درباره بيان صفات پيامبر اكرم (ص) به او يادآور شد كه خلافت و حكومت، از راه وراثت، به او منتقل مىشود و معاويه حق ندارد آن را به ديگرى واگذار كند:
«و رايتك عرضت بنا بعد هذا الامر و منعتنا عن آبائنا تراثا و لقد - لعمر اللّه - اورثنا الرسول ولادة، اما حججتم به القائم عند موت الرسول فاذعن للحجّة بذلك و رده الايمان الى النصف فركبتم الاعاليل وفعلتم الافاعيل و قلتم كان و يكون حتى اتاك الامر يا معاويه»
.
[1]
...
مبلغ قابل پرداخت 26,200 تومان