محل لوگو

خط خطي


خط خطي

نام فایل : خط خطي

فرمت : .Doc

تعداد صفحه/اسلاید : 22

حجم : 134 کیلوبایت


مقدمه
مجموعه شعري كه بدان مي نگريد، در بر دارنده اشعار و نثرهاي دو شاعر جوان است.
يكي از ويژگي هاي مهم، مشخص و ممتاز شعر، وزن آن است كه بدون آن هيچ كلامي جواز ورود به قلمرو شعر را ندارد و سخن غير موزون، نثر است كه قلمرو عقيده هاي مختلف در اين مجموعه حد و مرز يافته و به خوبي به چشم مي خورد.
گردآوري اين مجموعه كوششي است تا اين ميراث عظيم را حفظ كند. نظام جمهوري اسلامي ايران براي ادبيات فارسي اين گنج با ارزش، جايگاه ارزشمند و رفيعي را در نظر گرفته و ما تازه رستگان شعر، اين اصل را حفظ مي كنيم و اين مهم را ارج مي نهيم.
اميد است كه اين مجموعه، به قدر توان خود، در خاطر شما دلپذير افتد و با پيشگامي شاعران بزرگي همچون حافظ و سعدي و پذيرش طبع جامعه و حمايت نودوستان شعر، كه تنها ضامن بقاي شعر است، در روزگاران دراز به يادگار بماند.
معادله
در کوچه پس کوچه های مبهم دلم آنجا که در دنیای مجازی ام دنبال حقیقت بودم دنبال واژه واژه برای وصف عشق می گشتم تو را دیدم تو را که خود عاشق تر از من بودی من که خود را در عشق از همه برتر می دانستم.
تو هر روز به آنجا می آمدی برای تجدید میثاق و عهدت با او.هر گاه از آنجا می گذشتم و نگاه عاشقانه او را به تو میدیدم که چه عاشقانه برای هم می گریید واژه واژه های عشق را می یافتم.
لحظه ها برای سبقت گرفتن از پی هم تمام هستی خود را به کار گرفتند. شما سنبل عشق من شدید اما تا در جستجوی حل تک معادله ی عشقم گشتم تا آن را با تو حل کنم خودم را تنها دیدم.
آن شب زیر کورسوی عشق بازی ستارگان خودم را تنها دیدم...!!!
ای کاش...
ای کاش آسمان حرف کویر را می فهمید اشک خود را نثار گونه های خشک او می کرد. کاش واژه حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای گفتنش نیازی به شهامت نبود. کاش دلها آنقدر خالص بود که دعاها قبل

از پایین آمدن دستها مستجاب می شد. کاش مهتاب با کوچه های تاریک شب آشناتر بود.
کاش بهار آنقدر مهربان بود که باد...
کاش بهار آنقدر مهربان بود که باد عطرش را با خود به همراه می آورد تا با یادش بی اختیار مست می شدم .کاش دلها آنقدر یکرنگ بود تا هرگز چشم کسی بارانی نمی شد مگر برای شادی. کاش قاصدکها زبان داشتند تا حرف دل عشاق را به همه می رساندند بلکه اجابت می شد قنوتی...
کاش افسانه ها حقیقت داشتند اما افسوس و حسرت که اگر اینگونه بود دیگر افسانه نبود. کاش دلها آنقدر صبر داشتند تا برای سبک کردن بار سنگینش محتاج به دل بی وفایان نمی شد. کاش مردم آنقدر وفادار بودند تا برای گفتن و بیان واژه واژه های عشق احتیاجی به شهامت نبود. کاش حرمت شکنان می فهمیدند چقدر برای عشاق سخت است شنیدن واژه عشق بدون وضوی عاشقان؟!! کاش ضمایم پرونده عشق همگان پر از داستانهای شیرین وفرهاد، لیلی و مجنون ... بود.
وکاش پرونده عشق کسی بسته نمی شد. ای کاش هیچ گاه برای ریختن قطرات مقدس اشک در دل عشاق ترسی وجود نداشت. ای کاش هیچ کس پشیمان نمی شد تا بدون چاره بماند.
ای کاش سه گروه از مردم وجود نداشتند:
حرمت شکنان، بی وفایان و عشاق
اگر عشاق نبودند بی وفایان حرمت شکنی نمی کردند.
و ای کاش...!!!...
لحظه ای که هرگز نخواهد رسید...!!!
زیر چتر طلایی خورشید آن جا که اسب خورشید از کنار هر طلوع در کوچه های آسمان می دوید من بر پشت اسب آفتاب می پریدم و با هم تا غروب خورشید می تاختیم و با طلوع هر ستاره می فهمیدیم امروز هم دیروز شد.
یک روز که خورشید دوباره چتر محبتش را بر زندگیم گسترانده بود و من با چشمان زلال اسب سپیدم سخن می گفتم و با هم شانه به شانه با صدای آواز باد با پیچکی از صدای زمزمه ی جویبارها در کوچه هایی آبی تر از احساس عبور می کردیم جایی که می شد عطر علف را قاب کرد فهمیدم یک کبوتر بر روی بام دلم بی خبر لانه کرده. آن کبوتر آنقدر زیبا بود و آن قدر عاشقانه لانه می ساخت که دلم نیامد او را از بام خانه ی دلم برانم .
...


مبلغ قابل پرداخت 27,500 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱ تیر ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 100

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما