محل لوگو

خدا


خدا

نام فایل : خدا

فرمت : .doc

تعداد صفحه/اسلاید : 8

حجم : 71 کیلوبایت


خدا ، انسان و جهان
مقدمه
دين در جهان معاصر
آيا انسان معاصر را در آستانه ورود به هزاره سوم ميلادي، نيازي به دين ورزي و دين پژوهي نيست؟ آيا با صعود انسان به قله هاي بلند دانش تجربي، ديگر عصر ايمان ديني سپري شده است؟ و سرانجام، آيا انسان متجدد در دست يابي به سعادت و خوشبختي حقيقي، با اتكا به دست مايه هاي بشري خود، كامياب بوده است؟ اينها، و دهها پرسش مشابه ديگراز جمله مسائل بنياديني هستند كه انسان معاصر با آن روبه روست. البته جاي انكار نيست كه عصر مدرن با تمام ظواهر رنگارنگ و فريبنده خود، انسان ديندار را به چالش مي خواند و بسياري از آنان كه به سحر مظاهر مادي مدنيت نوين مفتون گشته اند، ديانت را جرياني رو به افول مي دانند و مشتاقانه در انتظار رؤيت غروب خورشيد دين نشسته اند. نگاهي سطحي بر پوسته هاي ظاهري زندگي انسان معاصر و دستاوردهاي حيرت انگيز صنعت و فناوري (تكنولوژي) مدرن، چه بسا پندار فوق را تأييد كند يا دست كم با آن سازگار بنمايد، با اين حال چنين به نظر مي رسد كه بررسي جامع تر، ژرف تر و ناقدانه تر وضعيت جهان و انسان متجدد گزافه بودن ادعاي پايان يافتن عصر ايمان و بي نيازي انسان معاصر از دين را برملا مي سازد.
عقل گرايي
عقل گرايي (
Rationalism
) در شكل نوين خود، در اروپاي قرن هفدهم و با تأملات رنه دوكارت (1596-1650) فيلسوف و رياضيدان نامدار فرانسوي، آغاز شد و با آثار فيلسوفاني همچون باروخ اسپينوزا ( 1632-1677) ولايب نيتس (1646-1716) تداوم يافت. عقل گرايي در عصر تجدد آن است كه عقل جزئي استدلال گر را اساسي ترين ابزار شناخت مي داند و بر پايه برخي روايت هاي افراطي آن، عقل قادر است همه امور شناختني را درك كند و آنچه قابل درك عقلي نباشد، قابل شناختن نيست.
 
تجربه گرايي
جريان فكري ديگري كه پس از رنسانس در جهان غرب به موازات عقل گرايي، نضج گرفت و سرانجام از رقيب خود (يعني عقل گرايي) پيش افتاد، تجربه گرايي (
Empiricism
) بود. هر چند كه تجربه گرايي در تاريخ فلسفه سابقه اي طولاني داشت. جريان تجربه گرايي نوين، ما با تأكيدات بديع فرانسيس بيكن (1561-1626) بر لزوم به كار گيري استقرا – به جاي استدلال قياسي – آغاز شد و سپس مورت هاي نوين آن در فلسفه هاي جان لاك (1632-1704) ،‌جرج بركلي (1685-1753) و ديويد هيوم (1711-1776) عرضه گرديد. در جريان عقل گرايي و تجربه گرايي، به رغم مخالفت هاي اساسي،‌ در يك مطلب هم داستان اند و آن اينك: هر گونه شناخت فراعقلي و فرا حسي را به ديده ترديد مي نگرند و ارزش و اعتباري براي معارف و حياتي و شناخت هاي شهود انسان در نظر نمي گيرند.
 
از ديگر عوامل بروز بحران هاي معاصر سيطره علم مداري (
scienticism
) بر انديشه بسياري از دانشمندان علوم تجربي است . علم مداري كه مي توان آن را فرزند خلف تطبيق تفكر تجربه گرايانه در حوزه دانش هاي تجربي دانست به معناي اعتقاد به اين مطلب است كه علم تجربي يگانه راهنماي قابل اعتماد بشر به سوي حقيقت مي باشد.
نسان محوري :
يكي از ويژگيهاي دوران تجدد حاكميت ديدگاههاي اومانيستي و انسان محورانه است. انسان سنتي واقعيت و هويت خويش را در پرتو ارتباط با آفريدگار جست و جو مي كرد و كمال خود را در بندگي و قرب معبود مي يافت. اما بر پايه اومانيسم انسان محور و اساس همه واقعيت ها و ارزش هاست و همه چيز، حتي خدا و دين نيز بايد در ارتباط با او توجيه و تفسير شوند.
بحران معرفتي :
به رغم رشد تصاعدي و شگفت انگيز داده هاي اطلاعاتي (1) انسان متجدد به لحاظ معرفتي در موقعيتي قرار دارد كه مي توان آن را تحير معرفتي نوين ناميد. ريشه هاي اوليه اين سرگشتگي ،‌در عصر جديد به تأملات كانت در محدوديت هاي شناخت بشري باز مي گردد.
براي مثال : مطالعات جديد در حوزه هرمينوتيك (دانش تفسير) به اين نتيجه رهنمون شد كه هيچ گاه نمي توان فهم كاملي از سخن يا نوشته ديگران داشت، تحولات جديد در حوزه منطق و معرفت شناسي في المثل ظهور نظريه هاي جديد در باب معنا و معيار صدق يك گزاره، اين سرگشتگي و افزوني بخشيد. بر خلاف ديدگاه سنتي كه گزاره صادق را گزاره اي مطابق با واقعيت مي دانست، در ديدگاههاي جديد، صدق مفهومي كاملاً متفاوت دارد. به هر تقدير، عقل گرايي و تجربه گرايي دنياي جديد آن گونه كه در كوتاه كردن دست انسان متجدد از معارف و حياتي توفيق يافته، در رهنموني او به سوي معرفت هاي بديل قابل اعتماد، كامياب نبوده اند.
بحران هاي اخلاقي :
با توجه به پيوند بنيادين آدمي با اخلاق، تعريف انسان به (حيوان اخلاقي) چندان گزاف نيست . انديشمندان بشري از ديرباز، در باب اخلاق و اخلاقيات تأمل ورزيده و نظريه پردازي كرده اند و همواره در طول تاريخ، انسان هاي نيك نهادي بوده اند كه پس از تصفيه و پيرايش درون خويش به اصلاح عالم انساني برون و عرضه آموزه هاي اخلاقي پرداخته اند. نسبي گرايي، سود گرايي و لذت گرايي اخلاقي – دست كم در برخي روايت هاي خود سهم وافري در توسعه ناهنجارهاي اخلاقي و تربيتي داشته اند. از سوي ديگر، ديدگاههاي انسان محور و فردگرايانه جماعتي از نو انديشان، فضاي انديشه ي اخلاقي را چنان آلوده كه تاريخ نظيري براي آن سراغ ندارد. انحطاط اخلاقي انسان متجدد اختصاصي به اقشار زيرين جامعه ندارد، بلكه گريبان بسياري از افراد تحصيل كرده را نيز گرفته است. براي مثال، امروزه در بسياري از دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي كشورهاي صنعتي مغرب زمين ، تشكل هاي دانشجويي هم جنس بازان به صورت رسمي فعاليت دارند.
بحران هاي رواني :
...


مبلغ قابل پرداخت 27,500 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱ تیر ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 95

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما