محل لوگو

انحراف از دين


انحراف از دين

نام فایل : انحراف از دين

فرمت : .docx

تعداد صفحه/اسلاید : 17

حجم : 32 کیلوبایت


عـلـل روانـى : يعنى انگيزه هايى كه ممكن است براى بى دينى و گرايش به الحاد در شخص وجود داشـتـه بـاشـد , هر چند خودش از تاثير آنها آگاه نباشد و مهمترين آنهاراحت طلبى ( در مقابل زحـمت تحقيق و پژوهش در دين ) و ميل به بى بند و بارى ( درمقابل قبول مسئوليتهايى كه دين به عهده انسان گذاشته , و جلوگيرى دين ازهواپرستى ) است . كتاب : محمد تقى مصباح يزدى / آموزش عقايد نويسنده : مصباح يزدى - محمد تقى زيرنويس :
انحراف از دين -----

سئوال : علل اجتماعى انحراف از دين را شرح دهيد ؟
جواب : عـلـل اجـتـماعى : يعنى اوضاع و احوال اجتماعى نامطلوبى كه در پاره اى از جوامع پديدمى آيد و متصديان امور دينى نقشى در پيدايش يا گسترش آنها دارند , در چنين شرايطى بسيارى از مردم كـه از نظر تفكر عقلانى ضعيف هستند و نمى توانند مسائل رابدرستى تجزيه و تحليل كنند و علل واقـعـى رويـدادهـا را تـشخيص دهند , اين نابسامانيها را به دليل دخالت دينداران در وقوع آنها , بـحساب مكتب و دين مى گذارند و چنين مى پندارند كه اعتقادات دينى , موجب پيدايش اينگونه اوضـاع واحوال نامطلوب شده است لذا از دين و مذهب بيزار مى شوند !مثلا در عهد رنسانس اروپا رفتارهاى ناشايست كليسائيان در زمينه هاى مذهبى و حقوقى و سياسى , عامل مهمى براى بيزارى مردم از مسيحيت و بطور كلى از دين و ديندارى گرديد . پـس بـراى همه دست اندركاران امور دينى ضرورت دارد تا حساسيت موقعيت و اهميت مسئوليت خـودشـان را درك كنند و بدانند كه لغزشهاى آنان مى تواند موجب گمراهى وبدبختى جامعه اى بشود . كتاب : محمد تقى مصباح يزدى / آموزش عقايد نويسنده : مصباح يزدى - محمد تقى زيرنويس :
انحراف از دين -----

سئوال : علل فكرى انحراف از دين و شاخه هاى آن را بيان كنيد . جواب : عـلـل فـكرى يعنى اوهام و شبهاتى كه به ذهن شخص مى آيد يا از ديگران مى شنود و دراثر ضعف نـيـروى تـفـكر و استدلال , قدرت بر دفع آنها را ندارد و كمابيش تحت تاثيرآنها قرار مى گيرد و دست كم موجب تشويق و اضطراب ذهن و مانع از حصول اطمينان ويقين مى گردد . ايـن دسـتـه از عـوامـل نـيز بنوبه خود قابل تقسيم به دسته هاى فرعى است مثل شبهات مبنى بر حـس گـراى , شـبـهـات ناشى از عقايد خرافى , شبهات ناشى از تبيينهاى نادرست و استدلالهاى ضـعـيـف , شـبهات مربوط به حوادث و رويدادهاى ناگوارى كه پنداشته مى شودخلاف حكمت و عدل الهى است . شـبهات ناشى از فرضيه هاى علمى كه مخالف با عقايد دينى تلقى مى شود و شبهاتى كه مربوط به پاره اى از احكام و مقررات دين بخصوص در زمينه مسائل حقوقى و سياسى است . كتاب : محمد تقى مصباح يزدى / آموزش عقايد نويسنده : مصباح يزدى - محمد تقى زيرنويس :
انحراف از دين -----

سئوال : راه مبارزه با علل انحراف چيست ؟
جواب : با توجه به تنوع و گونه گونى علل و عوامل انحراف , روشن مى شود كه مبارزه وبرخورد با هر يك از آنها شيوه خاص و محل و شرايط ويژه اى مى طلبد مثلا علل روانى واخلاقى را بايد بوسيله تربيت صحيح و توجه به ضررهاى مترتب بر آنها , و براى جلوگيرى از تاثير سوء عوامل اجتماعى علاوه بر جـلـوگـيـرى عـملى از بروز چنين عواملى , مى بايست فرق بين نادرستى دين با نادرستى رفتار ديـنـداران را روشـن سـاخـت و نـيـز براى جلوگيرى از تاثيرات سوء عوامل فكرى بايد شيوه هاى مـتـنـاسـبـى را اتخاذ كرد از جمله اينكه عقايد انحرافى را از عقايد صحيح تفكيك كرد وو از بكار گـرفـتن استدلالات ضعيف و غير منطقى براى اثبات عقايد دينى اجتناب ورزيد و نيز بايد روشن كرد كه ضعف دليل نشانه نادرستى مدعى نيست . كتاب : محمد تقى مصباح يزدى / آموزش عقايد نويسنده : مصباح يزدى - محمد تقى زيرنويس : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انحطاط 1
علت انحطاط مسلمين -----
سئوال : چـرا روزى مسلمانان بر اكثريت مردم متمدن روى زمين حكومت مى كردند و قافله سالاركاروان تمدن بودند ; ولى امروز دنباله رو ملل پيشرفته جهان شده اند ؟
! جواب : به راستى اين سوال از پرسشهاى جالب و حساس است ; شايسته است كتابى پيرامون آن نوشته شود . دانشمند معروف مصرى , فريد وجدى در دائره المعارف خود در ماده علم علل ده گانه اى براى پـيشرفت مسلمانان يادآور شده و دانشمندان ديگرى نيزدر اين باره به بحث و گفتگو پرداخته اند (1) ولـى در حـقـيـقـت علت اساسى آن پيشرفت و اين عقب گرد , چيزى جز پيروى و انحراف از تعاليم عالى اسلام نبوده است ;مسلمانان در صدر اسلام - در تمام شوون زندگى - از تعاليم اسلام الـهـام مـى گـرفتندولى امروز در غالب نقاط , مسلمانان از راه صحيح اسلام منحرف گرديده و مـى تـوان گـفـت كـه گـروهى در حقيقت مسلمان جغرافيايى هستند نه مسلمان واقعى ; علت اسـاسـى همين است و بس , ولى مع الوصف به برخى از علل ترقى و تعالى و يا تنزل و انحطاطآنان اشاره مى كنيم :1 - فداكارى همه جانبه : مسلمانان صدر اسلام به تمام معنى فداكار بودند . دين وآيين اسلام در نظر آنها از برادر , زن , مقام , ثروت و منصب گرامى تر بود ; همه منافع مادى را فـداى اسـلام مـى كـردند و صفحات تاريخ اسلام خصوصا جنگهاى پيامبر اسلام گواه زنده اين گفتار است , ولى امروز براى بيشتر افراد , دين در حاشيه زندگى قرار گرفته و ديگر آن فداكارى كـمـتر وجود دارد ; براى گروهى اسلام تا آنجا محترم است كه با مال و مقام آنها مزاحمت نداشته باشد و در صورت تزاحم , كمتر فردى است كه به خاطر اسلام دست از منافع مهمى بكشد . از آنـجـا كـه اسـلام براى آنها گران تمام شده بود و آن را به قيمت جان عزيزان خودخريده بودند ارزش آن را مى دانستند . 2 - اتـحـاد و اتـفاق : در صدر اسلام , مسلمانان متحد و متفق و به حكم قرآن برادربودند و پس از وفـات پـيـامـبـر با اختلافى كه پيش آمد , بر اثر حسن سياست اميرمومنان عليه السلام و فرزندان گرامى او لطمه اى به پيشرفت اسلام و ترقى مسلمانان وارد نشد , آنان از حقوق مسلم خود دست كشيدند كه لااقل اصول اسلام محفوظ بماند ;ولى امروز نفاق و اختلاف در ميان مسلمانان و سران آنـهـا بـه سـر حـد كـمـال رسيده است , چند قرن است كه بازار دين سازى رواج كامل يافته , هر گـروهـى گـروه مـخـالـف را فـاسق و خارج از دين معرفى مى كند و در بدبختى و اضمحلال او مـى كـوشـد ; امـروزاخـتلاف ميان مسلمانان گسترش زيادى پيدا كرده و چهره واقعى اسلام به وسـيـلـه يـك سـلـسـلـه مـوهـومـات و افـكار خرافى پوشيده شده است , آيا با اين وصف ممكن است مسلمانان همان عظمت گذشته را داشته باشند ؟
!3 - آشنايى با شرايط زمان : اين خود عامل مـهـمى در پيشرفت آنان بود , همواره مسلمانان خود را با سلاح روز و علوم روز مجهز مى كردند , پـيـامـبر اكرم در نبرد حنين مطلع شد كه وسيله تازه اى در يمن براى شكست قلعه ها و در هم كوبيدن دژهاى محكم اختراع شده , فورا عده اى را اعزام كرد كه رهسپار يمن شوند و طرزساخت و بـه كـار بـردن آن را فرا گيرند ! (2)مسلمانان صدر اسلام تا چندين قرن علوم ديگران را از قبيل فلسفه , فيزيك و شيمى ,حساب و هندسه , هيئت و نجوم و 000 به زبان اسلامى ترجمه كردند و با افـكـار خـود آن را تكميل نمودند و دانشگاههاى بزرگ و كتابخانه هاى با عظمتى تاسيس كردند و ازاين طريق خود را از بيگانگان بى نياز ساخته و مشعلدار علوم گرديدند . ساليان درازى مراكز اسلامى در بغداد و شام و مصر و اندلس و ايران مركز تحصيل دانشجويان جهان بـود , ولـى امـروز بسيارى از مسلمانان شرايط زمان و اوضاع روز را ناديده گرفته و مى خواهند با وسايل و ابزار ديرينه زندگى كنند و سيادت خود را در تمام جهان گسترش دهند , در صورتى كه جـهـان روز بـه روز نـوتـر گشته , علوم و تمدن لحظه به لحظه دگرگون مى گردد ولى هنوز وسيله تبليغاتى , وسيله پخش و نشر معارف اسلام ما ضعيف است . اين سه عامل قسمتى از عوامل ترقى مسلمانان صدر اسلام بود و عوامل ديگرى نيز درپيشرفت آنان تـاثير چشمگيرى داشته كه از تشريح آنها براى پرهيز از اطاله سخن خوددارى مى كنيم و اين بحث را بـا آيـه زيـر كـه عـلل برترى مسلمانان را يادآور مى شودبه پايان مى رسانيم ; آنجا كه خداوند به جـامـعـه مسلمانان خطاب مى كند و مى فرمايد : و انتم الاعلون ان كنتم مومنين و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد . (3)روى ايـن بـيان و با توجه به مفاد آيه ياد شده , پاسخ سوال ديگرى نيز روشن مى گرددكه آيا امـيـدى هـسـت كـه مـسـلمانان عظمت ديرينه خود را بازيابند ؟
پاسخ اين سوال مثبت است و با ملاحظه مطالبى كه پيرامون سوال نخستين ايرادگرديد , پاسخ اين سوال روشن مى شود ; زيرا با تجديد و به كار بستن عواملى كه درآغاز اسلام باعث ترقى و پيشرفت آنها گرديد , بار ديگر همان پيشرفت نصيب آنهامى گردد . اگر مسلمانان كنونى بسان مسلمانان آغاز اسلام فداكار باشند , اتحاد و اتفاق راجايگزين اختلاف و نفاق كنند و رهبران اسلامى شرايط و روح زمان را خوب درك كنند ,باز اعتلا و عظمت آنها تجديد مـى گـردد البته هر نوع تحول و تكامل بايد در حدودقوانين اسلام قرار گيرد و موضوع درك روح زمان وسيله تحريف يا كنار گذاردن قوانين اسلام از صحنه زندگى نباشد . كتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نويسنده : مكارم شيرازى - ناصر و جعفر سبحانى زيرنويس : 1 - از باب نمونه به كتاب علل انحطاط مسلمين نگارش شكيب ارسلان , مراجعه فرماييد . 2 - سيره ابن هشام , جلد 2 , بخش نبرد با طائفيان . 3 - سوره آل عمران , آيه 139 . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انرژى 1
قانون بقاء ماده و انرژى -----
سئوال : آيا قانون بقاء ماده و انرژى منافاتى با اعتقاد به آفريدگار جهان دارد ؟
چرا ؟
جواب : خـيـر ; زيـرا اولا قانون بقاء ماده و انرژى بعنوان يك قانون علمى و تجربى تنها درمورد پديده هاى قـابـل تجربه معتبر است و نمى توان بر اساس آن اين مساله فلسفى راحل كرد كه آيا ماده و انرژى ازلـى و ابـدى اسـت يـا نـه ؟
ثانيا هميشگى بودن و ثابت بودن مقدار مجموع ماده و انرژى بمعناى بـى نـيـازى ازآفـريـنـنـده نـيـسـت بـلـكـه هـر قدر عمر جهان طولانى تر باشد نياز بيشترى به آفـريـدگـارخـواهـد داشـت زيرا ملاك احتياج معلول به علت امكان و وابستگى ذاتى آن است نه حـدوث و مـحـدوديـت زمـانـى آن , خـلاصـه مـاده و انرژى علت مادى جهانند نه علت فاعلى و خودشان نيز محتاج به علت فاعلى هستند . ثـالـثا ثابت بودن مقدار ماده و انرژى مستلزم نفى پيدايش پديده هاى جديد و افزايش و كاهش آنها نـيـسـت و پديده هايى از قبيل روح - حيات - شعور و اراده از نوع ماده و انرژى نيستند تا افزايش و كاهش آنها منافاتى با قانون بقاء و انرژى داشته باشد . كتاب : محمد تقى مصباح يزدى / آموزش عقايد نويسنده : مصباح يزدى - محمد تقى زيرنويس : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انسان 51
انسان در قرآن -----
برترى انسان -----
...


مبلغ قابل پرداخت 27,500 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱ تیر ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 71

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما