محل لوگو

درباره سوكال


درباره سوكال

نام فایل : درباره سوكال

فرمت : .doc

تعداد صفحه/اسلاید : 15

حجم : 82 کیلوبایت


پريشان انديشى آشفته گفتار پست مدرن
امپراتور برهنه است
درباره سوكال
آلن ديويد سوكال متولد 1955 و فيزيكدان دانشگاه نيويورك از نظر سياسى چپ گرا است و تنها ادعاى او براى اين وابستگى آن است كه در گذشته مدتى در دوران حكومت ساندينيستا در دانشگاه ملى نيكاراگوئه رياضى تدريس كرده است. از جمله استقبال كنندگان ماجراى سوكال نوآم چامسكى بود كه گفت چپ و علوم اجتماعى بهتر است بنيان فكرى خود را بر استدلال عقلى بگذارند. حاصل يادداشت هاى سوكال در اين رابطه نخست به صورت كتابى به نام «شيادى هاى روشنفكرى» در فرانسه و سال بعد تحت عنوان «ياوه هاى مد روز» به چاپ رسيد. سوكال در فيزيك در حوزه هاى مكانيك آمارى، نظريه ميدان كوآنتوم، فيزيك رياضى و فيزيك محاسباتى كار مى كند.
يكى از عقل مى لافد يكى طامات مى بافد
                           بيا كاين داورى ها را به پيش داور اندازيم  حافظ     
اگرچه آغاز كردن با نقل قول هاى ناخوشايند پسنديده و متعارف نيست، براى پى بردن به عمق فاجعه از شما خواننده صبور خواهش مى كنم دندان بر جگر نهاده و پاراگراف زير را مانند دارويى تلخ يك جرعه تا به آخر بخوانيد:
«وقتى عمق زمان جاى عمق هاى فضاى محسوس را مى گيرد، وقتى جابه جا شدن سطح ميانى جايگزين تعيين حدود سطح ها مى شود؛ وقتى شفافيت نمودها را دوباره برپا مى دارد؛ آن گاه رفته رفته از خود مى پرسيم آيا آنچه به اصرار فضا مى ناميم و در عمل نور، يعنى نوعى نور فروآگاهى شبه نورشناختى نيست كه آفتاب، تنها، يك صورت يا يك بازتاب آن است. اين نور در مدتى روى مى دهد كه با زمان نوردهى آنى و نه با گذشت زمان تاريخى يا گاه شناختى سنجيده مى شود. زمان اين آنِ بدون مدت همانا«زمان نوردهى»است؛ خواه اين نوردهى كمتر يا بيشتر از حد باشد. فناورى عكاسى و سينمايى آن وجود و زمان پيوستارى را كه از همه بعدهاى فيزيكى عارى است پيش بينى كرده اند و در اين پيوستار كوانتوم كنش با انرژى و نقطه مشاهده سينمايى يك باره آخرين آثار به جا مانده از يك واقعيت ناپديد شده ريخت شناختى مى شوند.
اين سرعت نور، وقتى به زمان حال ابدى يك نسبيت كه ضخامت و عمق توپولوژيك و غايت شناختى آن متعلق به اين ابزار نهايى اندازه گيرى است انتقال يابد، داراى يك جهت مى شود، كه هم اندازه و هم بعد آن است و خود را با يك سرعت در همه جهات كه چون شعاع هاى يك دايره اند و جهان را اندازه مى گيرند انتشار مى دهد.»
ظاهرا اين پارگراف در اصل فرانسوى آن به قلم پل ويريليو، معمار و مهندس شهرساز و رئيس پيشين «دانشكده معمارى» ، جمله اى 193 واژه اى است كه به اعتراف نويسندگان كتاب «ياوه هاى مد روز» : «بدبختانه هنر شعرى آن به تمامى به ترجمه در نيامده اما كامل ترين نمونه اسهال قلمى است كه تاكنون با آن روبه رو شده ايم.»
متاسفانه نثر مسجع بالا نمونه كميابى نيست و در همين ايران نيز روزانه كتاب هايى نوشته يا ترجمه و راهى بازار مى شوند كه بر وقت و انرژى و استعداد هدررفته پديدآورندگان آنها- كه مى توانست صرف پژوهشى واقعى و كارى اصيل شود- بايد افسوس خورد و بر مرگ درختان تنومند تامين كننده كاغذ آنها بايد زار گريست. به زبان فارسى و مادرى تان مهملاتى خواهيد خواند كه شما را وادار به تحسين لباس زيبا و جديد امپراتور خواهد كرد. نويسندگان كتاب ها از چنان شهرتى برخوردارند و لفاظى هايشان چنان پرطمطراق است كه عقل ناقصتان بى درنگ به نقص خويش اعتراف مى كند. اما نبايد زود واداد. اكنون فرياد آلن سوكال فيزيكدان نظرى دانشگاه نيويورك كه «امپراتور برهنه است» با تلاش جلال حسينى به فارسى ترجمه شده و در اختيار شما است. اين كتابى است پرماجرا كه خيلى ها نمى خواهند شما آن را بخوانيد اما كتابى است دست كم در فارسى به راستى بى همتا.
از ماجراى سوكال (
SOKAL AFFAIR
) اكنون ديگر ده سال مى گذرد و اندكى كهنه شده اما ارزش دوباره شنيدن را دارد. داستان از اين قرار است كه در سال 1994 با انتشار كتاب «خرافات پيش رفته: چپ دانشگاهى و مشاجره هاى آن با علم» به قلم پل گراس زيست شناس و نورمن لويت رياضيدان در نقد چندفرهنگى، ساختارگرايى اجتماعى و پست مدرنيسم، آلن سوكال فيزيكدان به موضوع علاقه مند شده و پس از مطالعات كتابخانه اى وسيع پرونده پروپيمانى از سوءاستفاده هاى روشنفكران فرانسوى و دنباله رو انگليسى زبانشان از مفاهيم علمى تهيه مى كند. سپس تصميم مى گيرد در واكنش به اين پديده دست به آزمايشى غيرعادى بزند. وى بعدها در مقاله ديگرى مى نويسد: «مدت ها است كه از افت معيارها در انسجام فكرى علوم انسانى در برخى از حوزه هاى دانشگاهى در آمريكا ناراحتم. اما من فيزيكدانم و شايد اشكالى در كار من است كه نمى توانم از معناى ژوئى سانس يا ديفرانس سر درآورم، پس براى آزمايش معيارهاى فكرى غالب به يك تجربه دست زدم تا ببينم آيا يك نشريه پيش آهنگ مطالعات اجتماعى كه نام آورانى چون فردريك جميسون و اندرو راس را در شوراى سردبيرى خود دارد مقاله اى را كه حاوى سخنان بى معنا اما به  ظاهر دلنشين است و به ستايش پيش فرض هاى ايدئولوژيك گردانندگان آن نشريه مى پردازد، چاپ مى كند يا خير.»
در سال 1996 سوكال با سرهم بندى لاطائلاتى از حرف هاى فوق مفت پست مدرن و ارجاعات متعدد به چهره هاى محبوب و مشهور اين جريان مقاله اى ساخت تحت عنوان «گذار از مرزها: به سوى هرمنوتيك دگرگشتارى گرانش كوانتومى» و آن را براى نشريه «متن اجتماعى» كه در زمينه مطالعات فرهنگى حرمت فراوان دارد ارسال كرد. اين مقاله جعلى 35 صفحه اى 111 پى نوشت و 216 منبع به همراه داشت. از بخت بد اين مقاله درست زمانى به دست ويراستاران نشريه رسيد كه آنها مشغول گردآورى مقالاتى در پاسخ به ادعاهاى گراس و لويت در قالب ويژه نامه بهار و تابستان با عنوان «جنگ علم» بودند. آنها نيز از خدا خواسته آن را هديه اى بهنگام پنداشتند و مقاله فيزيكدانى كه از ايده هاى آنها دفاع و از هژمونى پساروشنگرى انتقاد مى كرد را بدون داورى چاپ كردند. سوكال آنقدر آنها را دست كم گرفته بود كه در ابتداى مقاله اش وجود دنياى خارجى را انكار مى كند و در جمله اى شيطنت آميز آن را سازه اى اجتماعى و زبانى مى نامد. جايزه ايگنوبل ادبيات سال 1996 (چيزى شبيه جايزه تمشك طلايى در سينما) به خاطر همين افتضاح شرم آور مستقيما به ويراستاران «متن اجتماعى» تعلق گرفت. بلافاصله پس از چاپ مقاله آلن سوكال در مقاله ديگرى به نام «آزمايش هاى تجربى يك فيزيكدان بر روى مطالعات فرهنگى» اين راز را فاش ساخت و چون گردانندگان «متن اجتماعى» از چاپ آن خوددارى كردند در نشريه ديگرى به نام «لينگوآ فرانكا» انتشار يافت. برخلاف سوكال كه گمان مى كرد ابعاد اين ماجرا هرگز از محيط هاى آكادميك فراتر نخواهد رفت، خبر اين رسوايى در صفحه اول نيويورك تايمز، هرالد تريبون اينترنشنال، آبزرور، لوموند و چند روزنامه مهم ديگر در اروپا و آمريكا به چاپ رسيد.
در واقع تنها كارى كه سوكال انجام داد فراهم آوردن چسبى براى وصل كردن مهملات خدايان نظريه فرانسوى معاصر از جمله ژيل دلوز، ژاك دريدا، فليكس گواترى، لوس ايديگره، ژاك لكان، برونو لاتور، ژان فرانسوا ليوتار، ميشل سرز، پل ويريلو و ديگران بود.
سوكال ژورنال «متن اجتماعى» را به نداشتن انضباط و انسجام فكرى متهم كرد كه با خيال راحت مقاله اى درباره فيزيك كوانتوم را چاپ مى كند بدون آنكه به خود زحمت دهد تا درباره آن با شخصى كه در اين زمينه صلاحيت دارد مشورت كند. بعضى از گاف هاى سوكال در اين مقاله در حدى است كه حتى يك دانشجوى فيزيك نيز آنها را تشخيص مى دهد.
ويراستاران «متن اجتماعى» در مقام دفاع عنوان كردند كه گمان مى كردند اين مقاله «تلاش جدى و صادقانه دانشمندى حرفه اى در جست وجوى نوعى تاييد گرفتن از فلسفه پست مدرن براى پيشرفت ها و تحولات رشته خويش است» و «گفتن اينكه مقاله در واقع تقليدى و جعلى است و براى دست انداختن نوشته شده،  در علاقه ما به خود اين ريشه به عنوان سندى حاكى از وجود بيمارى،  اساسا تغييرى نمى دهد.» آنها سوكال را به رفتار غيراخلاقى متهم كرده و عنوان مى كنند كه تنها دليل چاپ اين مقاله به اين شكل (يعنى با آن همه پى نوشت و ارجاعات) آن است كه سوكال به رغم درخواست آنها مقاومت كرد و نپذيرفت در آن تغييراتى بدهد و ديگر اينكه آنها مى خواستند مقاله به ويژه نامه اى كه اتفاقا در همان زمان و در همان مورد تهيه مى شد برسد.
به راستى كه وضعيت رقت انگيزى است. سوكال مى گويد كل اين ماجرا نشان دهنده آن است كه اين ژورنال و تمام ژورنال هاى نظير آن مقاله ها را نه براساس درستى و معنادارى بلكه تنها براساس اسم و رسم نويسنده و ظاهر مقاله چاپ مى كنند. در واقع موضوع اصلا يك كلاهبردارى موردى نيست. اين كلاه براى سر اصحاب پست مدرن آن قدر گشاد است كه در هر لحظه مى توان به عنوان سالن اجتماعاتى بزرگ همه آنها را زير آن گردهم آورد.
از جمله نقدهاى متعددى كه به نفع يا عليه اين كتاب نوشته شد يكى هم نقدى است كه توسط ريچارد داوكينز تكامل دان مشهور دانشگاه آكسفورد و سرشناس ترين مدافع علم در جهان امروز و در مجله معتبر «نيچر» به چاپ رسيده است. اين نقد كه به همين قلم در شماره 5 ارديبهشت 1383 و تحت عنوان «چرنديات پست مدرن» ترجمه شده در عنوان اصلى «برهنه كردن پست مدرنيسم» ترجمه مى شود. داوكينز بعدها در مجموعه مقالات «گماشته شيطان» (2003) در موخره اى بر اين مقاله مى نويسد:
«بايد اضافه كنم اينكه كلمه« پست مدرنيسم»توسط ويراستاران مجله« نيچر »در عنوان نقد من ظاهر شده بدان معنا نيست كه من (يا آنها) معناى اين كلمه را مى دانيم. در واقع اين كلمه جز در معمارى كه خاستگاه آن است به عقيده من اصلا معنا ندارد. تمرين زير را به شما هم توصيه مى كنم. هر گاه كسى از اين كلمه در غير از معناى معمارى آن استفاده كرد بى درنگ حرفش را قطع كنيد و در كمال خونسردى و با كنجكاوى دوستانه اى از او بپرسيد « اينكه گفتى يعنى چه؟»هرگز در پاسخ چيزى نشنيده ام كه حتى كوچكترين شباهتى به يك تعريف به دردخور يا حتى انسجامى خفيف داشته باشد.»
داوكينز در ادامه در انتقاد از اين نوع متن ها مى نويسد: «ياوه بافى در موضوعات آكادميك تا آنجا بسط مى يابد كه خلاء سادگى درونى آن را پر كند. فيزيك رشته اى حقيقتا عميق و دشوار است از اين رو فيزيكدانان سخت تلاش مى كنند تا زبانشان را تا آنجا كه ممكن است ساده كنند (اما نه ساده تر، همان طور كه اينشتين به درستى تاكيد مى كند.) برخى مكاتب اروپاى قاره اى نقد ادبى و علوم اجتماعى از آنچه پيتر ميداوار [برنده نوبل پزشكى يا فيزيولوژى در سال 1960 ] حسادت به فيزيك «(
PHYSICS ENVY
) مى نامد رنج مى برند. آنها دلشان مى خواهد مردم فكر كنند عميق هستند اما موضوع كارشان عملا بسيار سطحى و آسان است. از اين رو براى ايجاد تعادل ناگزيرند لباسى در زبان گنگ و مغلق به تن آن كنند.»
در صفحه 46 و در فصل مربوط به ياوه هاى ژاك لكان، اين روانكاو مشهور فرانسوى، براى نمونه پس از اشتباه گرفتن اعداد گنگ با اعداد موهومى و محاسباتى بى معنى چنين مى نويسد: «به اين ترتيب اندام نرينه رفته رفته نشانه مكان ژويى سانس مى شود، البته نه به خودى خود يا حتى به شكل يك تصوير، بلكه به معناى اندامى كه فاقد تصوير دلخواه است. براى همين است كه با راديكال منهاى يك دلالتى كه در بالا به دست آمد برابر است، يعنى با راديكال منهاى يك ژويى سانسى كه همين اندام با ضريب بيان آن به تابع نبود دال (1-) برگشت مى دهد.»
...


مبلغ قابل پرداخت 26,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 34

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما