نام فایل : محاسبات-مربوط-به-پاسخ-فركانس-مدارات-الكتريكي-5
فرمت : .doc
تعداد صفحه/اسلاید : 4
حجم : 41 کیلوبایت
دانشگاه جامع علمي كاربردي
واحد قائمشهر
عنوان تحقيق :
استاد :
جناب آقاي موحدي
نگارش :
حسين سليمي
تعريف تربيت
تربيت عبارتست از فراهم كردن زمينهها و عوامل براي به فعاليت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهاي انسان در جهت مطلوب.
در اين تعريف نكات مهم زير قابل توجه است :
تعريف فوق حاكي از اين مطلب است كه انسان داراي استعدادهاي نهفتهاي است كه تا تربيت صحيح نباشد اين استعدادها مورد بهرهبرداري قرار نميگيرند. پيامبر گرامي اسلام (ص) فرمود : اَلنّاسُ مَعادِنِ كَمَعادِنِ الذَّهَبِ و الْفِضَّهِ « مردم معدنهائي هستند همچون معادن طلا و نقره » تربيت صحيح ميتواند اين معادن گرانقيمت را مورد بهرهبرداري قرار دهد و استعدادهاي نهفتة انسان را شكوفا سازد.
عبارت « فراهم كردن زمينهها و عوامل »، حاكي از اين است كه مربي فقط زمينة شكوفائي استعدادهي متربي را فراهم ميكند و اين متربي است كه بايد فعالانه در جهت مطلوب حركت نمايد.
آگاهي از عمل باغبان، ما را به حقيقت تربيت آشنا ميسازد. او هرگز در نهال و درخت، ايجاد قابليت و شايستگي نميكند؛ نهال خشكيدهاي كه فاقد استعداد و لياقت باشد، از حوزة كار وي خارج است. كار باغبان جز فراهم ساختن زمينههاي گوناگون براي زشد و نمو درخت، چيز ديگري نيست!
كلمة « انسان » نشان ميدهد كه موضوع تربيت، انسان است و نه حيوان. گرچه حيوان هم قابل تربيت است، ولي علم تعليم و تربيت ربطي به آموزش و پرورش درخت يا حيوان ندارد. البته ممكن است كسي تعليم و تربيت وسيعي را بنيان نهد كه شامل حيوانات هم بشود، اما آنچه كه امروزه به عنوان تعليم و تربيت مورد بحث است، غير از آن است.
متربي يا اثر پذير در تعريف فوق، فقط « انسان » است، اما مربي و اثر گذار ميتواند خداوند متعال، انسان و يا ... باشد.
عبارت « در جهت مطلوب » نشان ميدهد كه اولاً تربيت داراي قصد و هدف است و يك عمل غير عمدي و تصادفي نيست. ثانياً اگر ما هدف مطلوب را مشخص ميكرديم، مثلاً ميگفتيم قرب به خداوند متعال مطلوب است، هر تعليم و تربيتي كه اين هدف را در بر نداشت، از دايره تعليم و تربيت خارج ميشد، در حالي كه ما ميخواهيم يك تعريف كلي ارائه دهيم، اين است كه اجمالاً ميگوئيم « در جهت مطلوب ».
در ابتداي تعريف « تربيت »، عبارت « شناخت استعدادها » ذكر نشده است. زيرا با اينكه شناخت استعدادها و قابليتهاي متربي براي تعليم و تربيت لازم است، اما اين شناخت متن تربيت نيست بلكه مقدمة آن است كه از آن در علوم ديگري از قبيل روانشناسي و غيره بحث ميشود.
پرفسور « برودي » استاد تعليم و تربيت دانشگاه ايلينويز در كتاب بناي يك فلسفة تعليم و تربيت، تعليم و تربيت را به عنوان كنترل يادگيري مورد بحث قرار ميدهد. ابتدا آنچه را كه از مفهوم تعليم و تربيت خارج است مانند اموري كه در جريان رشد و تكامل خود بخود ظاهر ميگردند و مربوط به وقايع بدني ميباشند، ذكر ميكند و سپس رابطة تعليم و تربيت را با يادگيري بررسي مينمايد. به نظر پرفسور برودي تعليم و تربيت با يادگيري يكسان نيست. به عنوان مثال ياديگريهايي كه از طريق ايجاد عكسالعمل مشروط صورت ميگيرد و فرد در جريان يادگيري خود بخود و بدون آگاهي يا به عبارت درستتر بدون دارا شدن فهم صحيح، امري را ميآموزد، به هيچ وجه جنبة تربيتي ندارد، از طرف ديگر، تعليم و تربيت جنبة ايدهآلي دارد و مربي ميخواهد آنچه را كه فرد بايد بياموزد در وي رشد دهد، بنابراين آن دسته از يادگيريها كه تحت كنترل قرار دارد مورد بحث تربيتي است و با تعليم و تربيت مربوط ميباشد.
با اينكه بسياري از يادگيريها از طريق ايجاد عكسالعمل مشروط بوجود ميآيد معذلك در يادگيري اساسي فهم دخالت كامل دارد. بنابراين از اين جهت نميتوان يادگيري را از تعليم و تربيت جدا ساخت.
پرفسور « برودي » پس از بيان اين مطلب سه نوع تربيت را مورد بحث قرار ميدهد :
تربيت محيطي
: اين نوع تربيت تقريباً خودبخود صورت ميگيرد. تماس اجتماعي فرد با ديگران سبب فراگيري اموري مثل خوردن غذاي معين، راه رفتن در پيادهرو ميشود. چنانچه ميبينيم در اينجا پرفسور « برودي » اين نوع يادگيري را كه فرد بدون توجه و همچنين بدون نقشه فرا ميگيرد با تعليم و تربيت مترادف تلقي ميكند. اين نوع يادگيري با يادگيريهايي كه از طريق ايجاد عكسالعمل مشروط صورت ميگيرد تفاوتي ندارد، بنابراين نبايد آن را جزء انواع تربيت محسوب نمود.
...
مبلغ قابل پرداخت 25,700 تومان